مسیح قندعسل مامسیح قندعسل ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

ღ.ناز دونه ی من.ღ

خستگی و خستگی و خستگی

  نمیدونم به کدوم منبع و به کدوم دکتری میشه اعتماد کرد ، هر کدوم یه حرفی میزنن دیگه گیج شدم ، به کدوم حرفشون گوش بدم؟ کی چیو درست میگه؟؟؟ دیروز یه نرم افزار راجع به مسائل بارداری برای گوشیم دانلود کردم ، نرم افزار جالبیه نشون میده هفته به هفته نی نی چه شکلیه؟ چه نوع ورزشهایی رو باید انجام داد حتی کلی اسم کوچولوهای ناز رو توی خودش داره ، اما خب کلی هم تفاوت با مطالبی که توی یه سایت دیگه خونده بودم داره ، برا همین میگم نمیشه فهمید به کدوم منبع میشه اعتماد کرد درست مث دکترهای بافق و یزد میمونه که همونقدری که بینشون مسافت راه هست روی حرفاشون هم تفاوت وجود داره و حرفای همدیگه رو نقض میکنن یادمه یه هفته قبل از اینکه برم مطب دکتر کر...
29 بهمن 1392

کنجد مامان

  به دوستای گلم بگم که پستهام پاک نشدن اما بنا به دلایلی بصورت عدم نمایش در وبلاگ در اومدن خیالتون تخت ، قرار نیست وبلاگم تغییر کنه ، آخه مگه کنجد من دل نداره که بدونه قبل از بودنش مامانش و خونواده ش چه آتیشایی میسوزوندن؟؟؟ کنجد من هفته ای که گذشت یه هفته خاطره انگیز برا من و بابایی بود مخصوصأ 21 بهمن و دیروز ، تازه دیشب فهمیدم که حاضرم حتی همون لحظه جونمو فدای بابایی کنم، این روزا خیلی بهش سخت میگذره اما نمیخواد به روی من بیاره تا مبادا یه کم غصه بخورم، تنگنای زندگی که میگن برا من و بابایی یعنی الان..... الان افتادیم توی سربالایی زندگی، حالا تا کی میخواد این سربالایی لعنتی ادامه داشته باشه و جون منو بابایی رو بگیره خدا می...
26 بهمن 1392

تولد ملیکا و امیرعباس

  خدا قسمت کنه نصیبم بشه بعد از اتفاقات بیام اینجا و پست بذارم نه یه سال بعد از اون اتفاق، حالا بازم جای شکرش باقیه فقط چند روز ازش گذشته لابد یادتونه گفتم 5 شنبه تولد پیش رو داریم ، خب هر کی نفهمیده دیگه مخ ملاجش تاب داره چون توی عنوان پستم تابلوئه دیگه بععععععععععله 5 شنبه گذشته تولد ملیکا و امیرعباس بود ، نه اینکه توی یه روز و یه ماه دنیا اومده باشن نووووووووچ ، تولد ملیکا در اصل آذر بود اما چون توی دهه محرم بود قرار شد با تولد امیرعباس توی یه روز برگزار بشه حالا 5 شنبه ست ، سرکار بودم که آبجی صدیقه زنگید و گفت اگه میتونی برا تزیینات خونه بیا کمکم ، منم قول ساعت 3 رو بهش دادم ، حدودای 3 و نیم تا 4:40 اونجا بودم و با داداش...
6 بهمن 1392
1